پیشگفتار
انسان تا وقتی که در خانه و کاشانه خود زندگی می کند، و در کوچه بازار برای تهیه امرار معاش زندگی با مردم سر و کار پیدا می کند، با افکار مختلفی روبرو می شود، که این افکار غالبا در محور مادیات دور می زند. گرچه جامعه ی اسلامی ما ایرانیان از یک رشد عقلی و انسانی و اسلامی خاصی برخوردار است که نظریش را در تمام ملتهای جهان کمتر می توان یافت . با وجود این چون بر اثر نیاز به کالاهای روزمره ی زندگی تا حدودی مادیات بر افکار مردم اثر گذاشته و هر کسی را به نحوی به خود مشغول ساخته، لذا هر کسی در شعاع محدوده ی زندگی خود فکر می کند و سخن می گوید. در مقابل این افکار مختلفی که در کوچه و بازار با آن برخورد می کنیم به قدمی فراتر می نهیم، و سری به جبهه های جنگ حق علیه باطل می زنیم و رزمندگان اسلام را که در مرزهای مملکت اسلامی مان ایران بر علیه لشکر کافر کمونیستی عراق جنگیدند ، آن ها را از نزدیک زیارت می کنیم و به روحیه و افکارشان برخورد می کنیم ، می بینیم در آن میدان نبرد، در آن صحرای پرآتش و خون، در زیر سلاح های درون مخرب دشمن ، روح وحدت و انسجام و صفا و صمیمیت در بین حکمفرما بود، و یار و یاور هم بودند برای اسلام و مملکتشان به امر رهبر عزیزمان امام خمینی مدظله ( که به حق فرمان رهبرمان، فرمان ولی عصر امام زمان ارواحنافداه است) عشق می ورزیدند و جان خویش را نثار می کردند و برای شهادت در راه خدا از یکدیگر سبقت می گرفتند. به راستی می توان گفت زندگی اگر هست همان است که آن ها داشتند و دارند. نه ما زیر وقتی که روح صفا و ایمان در جامعه ای زنده باشد و هر کس دیگری را از دیدگاه محبت و ایمان بنگرد و ذهن خود را از تمام مفاسد اخلاقی و عیوب نفسانی پاک گرداند، آن وقت است که هر چه را می بیند به آن عشق می ورزد و با هر که سخن می گوید از آن لذت می برد