مقدمه
اضطراب امتحان یکی از تجاربیست که در دوره امتحانات بطور وسیعی مشاهده می شود. عموما اضطراب و ترس در سالهای اولیه زندگی رایج است. اما اضطراب امتحان، بین سنین 10 تا 11 سالگی شروع می شود و در گروهی از دانشآموزان، آسیبزا بوده و با افزایش سن میزان آن افزایش یافته و عملکرد تحصیلی دانشآموز را تحت تأثیر قرار میدهد(شاملو،1382). ساراسون وماندلر بر این باور بودند که در موقعیت امتحان ، معلومات مرتبط با آزمون و حالات اضطرابی با آزمون مورد نظر مرتبط و برخی دیگر نامرتبط هستند . اگر اضطراب برانگیخته شده با محتوای آزمون مرتبط باشد کارآمد افزایش می یابد و حالت اضطرابی نامرتبط با وظیفه ای محوله ، سطح کارآمدی را کاهش می دهند.
مارکس و لیدر با بررسی مطالعات در این زمینه به این نتیجه رسیدند که تقریباً سه درصد جمعیت عمومی به حالت اضطراب دچار هستند و گزارش شده است که دربین آنهایی که از مراقبتهای اولیه استفاده می کنند یعنی مراجعه کنندگان به پزشک عمومی شیوع حالت اضطراب بیشتر از افسردگی است .
تعریف اضطراب امتحان
اصطلاح کلی اضطراب امتحان، به نوعی از اضطراب با هراس اجتماعی خاص اشاره دارد که فرد را درباره تواناییهایش دچار تردید میکند و نتیجه ناتوانی مقابله با موقعیتهای دشوار مانند امتحان است. موقعیتهایی که فرد را در معرض ارزشیابی قرار داده و نیازمند حل مشکل هستند. بنابراین میتوان گفت، فرد مضطرب، در امتحان، مواد درسی را میداند اما شدت اضطراب مانع از آن میشود که او معلومات خود را نشان دهد. به این ترتیب، اضطراب امتحان نوعی اشتغال ذهنی به خود است که به نگرانی یا تحقیر خود و ارزیابی شناختی منفی از خود، عدمتمرکز حواس وواکنشهای فیزیولوژیک نامطلوب مثل تپش قلب؛ پریدگی رنگ، خشکی دهان، عرق کردن کفدست، لرزش دست و صدا و .... منجر میشود(مهرابی زاده،1379).