مقدمه
مشرف الدین مصلح بن عبدالله متخلص به سعدی، به سبب انتسابِ وی به سعد بن ابیبکر بن سعد بن زنگی ولادت یافت. در حدود سال 606 هجری در شیراز و در میان خاندانی که از کودکی تحت تربیت پدر قرار گرفت و از هدایت و نصیحت او برخوردار گشت ولی در خردسالی یتیم شد. سعدی پس از مرگ پدر تحت سرپرستی سعد بن زنگی اتابک فارس قرار گرفت و اندکی بعد برای ادامه تحصیل به مدرسه نظامیه بغداد فرستاده شد و در همین شهر به خدمت ابوالفرج عبدالرحمن جوزی و شهاب الدین ابوحفص عمر بن محمد سهروردی رسیده و از صحبت و اقامت در خدمت ایشان و استماع سخنان عارفانه شان بهره برده است
عصر سعدی،عصر ترکتازی مغولان آدمی خوار و عصر آشفتگی و نا به سامانی اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران است . زیرا در اثر یورش خانمان سوز مغولان از سویی مراکز قدرت سیاسی و پایگاه های اقتصادی در ایران به سرعت فرو پاشید و از سوی دیگر جان بر کفانی که برای دفع این سیل بی امان قدم به میدان نهاده بودند، تاب پایداری نیاورده به شهادت رسیدند و آنان که از مهلکۀ این جنگ ناخواسته و نابرابر جان سالم به در برده بودند، ناگزیر خسته و نومید به شهرهایی که امن می پنداشتند،گریختند تا با سرنوشت شومی که در انتظارشان بود، دست و پنجه نرم کنند.بنابراین ایران به لحاظ سیاسی در برابر این قوم وحشی، مغلوب شد و قرن هفتم با توجه به آن چه گفته شد قرن اضطراب و هراس، روزگار دست از دنیا شستن، سر به گریبان فرو بردن، درون گرایی، تسلیم، رضا و قناعت و انزواست . اگر چه اندکی پیش از این، در پناه امنیتی که بر کشور سایه افکنده بود، مردم، همین عناصر فرهنگی ارزشمند را، برای رسیدن به لحظه های اوج و کمال، برمی گزیدند و با آن به خودسازی مشغول می شدند.